بعد از مدتها دوباره تصميم گرفتم كه به صورت جدي تر نوشتن را ادامه بدهم. دراين مدت چيزهاي زيادي گذشت. مدت يك ماهي است كه درسم را تمام كردم. مدرك ناقابل ليسانس خودم را گرفتم تا ببينم كجا و كي مي خواهم دوباره به دانشگاه بروم. در اين مدت هم تصميم گرفتم كه به كاليفرنيا تغيير مكان بدهم و تجربه زندگي اينجا را هم داشته باشم. فعلا خودم را مشغول درس دادن كرده ام و بعدازظهرها به بچه هاي دبيرستان توي درس رياضي كمك مي كنم. دوشنبه هم با يك شركت دارويي مصاحبه دارم كه اگر خدا بخواهد بتوانم در لابراتوار اين شركت مشغول به كار بشوم. تنها مشكل در اين دو, سه هفته در لس آنجلس اين بوده كه من هيچ كسي را اينجا نمي شناسم. اميدوارم هرچه زودتر با چندنفري آشنا بشوم و از اين تنهايي در بيايم.ر
اين بار خبر از دانشگاه تهران مي آيد. خبر اين است كه دكتر فرجي دانا رييس دانشگاه تهران جاي خودش را به آيت الله عميد زنجاني مي دهد. در واقع رييس انتخابي مي رود و رييس انتصابي جايش مي نشيند. پسنديده نمي بينم كه به شخص آيت الله عميد زنجاني خرده بگيرم, اما بجاست كه به روند انتخاب رييس دانشگاه اعتراض كرد. دكتر فرجي دانا از سمت خود كنار گذاشته مي شود چون به مانند وزير علوم دولت احمدي نژاد نمي انديشد. دولت از يك سو شعار عدالت و مهرورزي سر ميدهد و از سوي ديگر با روشي غير دمكراتيك رييس دانشگاه را عزل مي كند و كسي ديگر را بدون نظرخواهي از هيات علمي دانشگاه به جاي او مي نشاند. حال اين پرسش را از وزير علوم دارم كه چرا حق انتخاب رييس دانشگاه را از استاد و دانشجو گرفته ايد در صورتي كه در تمام دانشگاه هاي معتبر دنيا رييس دانشگاه توسط گروهي از اعضاي هيات علمي دانشگاه انتخاب ميشود.ر
امروز تصميم گرفتم كه به ميان كوهها و جنگلهاي اينجا بروم و چندتايي عكس از مناظر پاييزي بردارم. اما قبل از آن در كنار درياچه كوچكي كه نزديك به اينجاست ماشينم را پارك كردم و به تماشاي مرغابي ها و غازها مشغول شدم. همه اين پرنده ها پرنده هاي مهاجري هستند كه خدا مي داند چقدر پرواز كرده اند تا به اينجا رسيده اند. برخلاف هميشه سعي نكردم كه به آنها خيلي نزديك شوم.م
اين روزها مقاله هاي زيادي در مورد آنفلوآنزاي مرغي خوانده ام و خدا مي داند كه اين بيماري كي به يک بيماری همه گير انسانی تبديل شود. اتفاقا چند روز پيش در مورد آسيب پذيري ايران در برابر اين بيماري خطرناك خبري را در سايت بي بي سي خوندم كه در آن گفته شده بود كه مناطق شمالي و غربي ايران آسيب پذيرترين نقاط ايران خواهند بود. دليل آنهم اين است كه اين مناطق پذيراي پرندگان مهاجر زيادي در طول زمستان است. اين بيماری براي اولين بار در سال 2003 در خاور دور شناخته شد و تا به حال نزديك به 65 كشته برجاي گذاشته. به گفته سازمان بهداشت جهانی اين بيماري به احتمال بسيار زياد در آينده نه چندان دور به يك اپيدمي جهاني تبديل خواهد شد و ممكن است دهها ميليون نفر جان خود را از طريق ابتلا به اين بيماري از دست بدهند. در حال حاضر گروههاي تحقيقاتي در حال رديابي و مطالعه اين ويروس خطرناك هستند كه ممكن است با جهش ژنتيكي تغيير شكل دهد و بتواند از انسان به انسان منتقل شود. اميدوارم كه وزارت بهداشت ايران برنامه هايي براي مقابله با اين بيماري خطرناك داشته باشد و راهنمايي هاي لازم را در اختيار مردم مناطق آسيب پذير قرار دهد. چراكه همانطور كه مي دانيم پيشگيري بهتر از درمان است. ز
مدت زيادي است كه دست به قلم نبرده ام. نه اينكه نخواسته باشم. گرفتاريهاي زندگي مانع از اين ميشه كه در اينجا بنويسم. الان هم ساعت از دو نيمه شب گذشته و تا الان براي امتحاني كه در اين هفته دارم مشغول درس خوندم بودم. فردا هم ساعت هشت صبح بايد در كلاس باشم. چيز زيادي از اين دانشگاه نمونده. شمارش معكوس را هم در اينجا گذاشتم. الان هم هشتاد و هفت روز را نشان مي دهد. هشتاد و هفت رو تا پايان بيش از چهار سال از اين كلاس به آن كلاس رفتن. شايد روزهاي بهتري در پيش باشد...ر
هر شكستي، شكست واقعي نيست. شكست سالار شهيدان، امام حسين(ع) شكستي مقطعي اما پيروزي تاريخي بود و مقاومت مظلومانه و تسليم نشدن در برابر ستم، حماسهاي بود كه پيروزي بزرگي را در آينده تضمين كرد. اين سخنان مردي است كه به او احترام خاصي قائل هستم. اين سخنان محمد خاتمي است به مناسبت سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر. گرچه اين سخنان مربوط به بيش از يك ماه پيش است اما بسيار دلگرم كننده است. ر
همراه شو عزيز
تنها نمان به درد
كين درد مشترك
هرگز جدا جدا
درمان نمي شوددرمان نمي شود
دشوار زندگي
هرگز براي ما
بي رزم مشترك
آسان نمي شود آسان نمي شود
همراه شو عزيز
همراه شوشوشوهمراه شو
همراه شوشوشوشوشوهمراه شو
همراه شوشوشوشوشوشوشوهمراه شو عزيز